جنگي كه صدام حسين رئيس حكومت بعثي عراق در بعد از ظهر روز 31 شهريور ماه سال 1359 عليه ايران به راه انداخت به مدت 8 سال يعني دو برابر مدت زمان جنگ جهاني دوم به طول انجاميد. انتظار صدام از نتايج اين جنگ مخرب در سقف حداقلي به مالكيت در آوردن اروند رود و در سقف مطلوب جداسازي خوزستان از ايران و در سقف حداكثري ناكام نمودن انقلاب اسلامي مردم ايران بود. اما حال كه به نتايج اين جنگ طولاني نگاه مي كنيم مي بينيم كه نه تنها صدام حسين به هيچيك از اين اهداف نرسيد بلكه او جان خود و پسرانش را در راه جنگ طلبي مستمر از دست داد.
روحيه خشن و طاغوتي و مستبد صدام حسين موجب شد كه وي تمام عمر سياسي خود را در جنگ با ايران و كويت و آمريكا بگذراند و سرانجام، هم حكومت خود را از دست بدهد و هم طومار حيات سياسي حزب بعث را در هم بپيچد و هم عراق را از مسير پيشرفت و ترقي باز دارد و هم پاي قدرت هاي زورگو را به منطقه خليج فارس باز كند و ملت هاي منطقه گرفتار سياست هاي آمريكا كند. اما حال كه 32 سال از آغاز اين جنگ ويرانگر مي گذرد فرصت مناسبي است تا علاوه بر پرداختن به حماسه آفريني هاي رزمندگان اسلام و تقدير از مقاومت مردم ايران به تجربيات و درس هاي برآمده از اين جنگ طولاني توجه كنيم.